جدول جو
جدول جو

معنی چک هاده - جستجوی لغت در جدول جو

چک هاده
گیربده، بچسبان، ضربه بزن، مماس کن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ دَ / دِ)
بمعنی چکاد است که تارک سر باشد. (برهان). تارک سر. (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (رشیدی). فرق سر. (ناظم الاطباء). چکاد و چکاه و میان سر:
نخستین پیش میدان شد پیاده
قدم غرقه در آهن تا چکاده.
شیخ عطار (از انجمن آرا).
و رجوع به چکاد و چکاه شود، بالای پیشانی. (برهان). برآمدگی پیشانی. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکاد شود، سر کوه. (برهان). قلۀ کوه خصوصاً. (رشیدی). قلۀ کوه. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکاد شود، سپر باشد که ترکان قلخان گویند. (برهان). سپر. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). و رجوع به چکاد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چاک داده
تصویر چاک داده
شکاف داده دریده، پاره کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکاده
تصویر چکاده
تارک سر بالای سر فرق سر، بالای پیشانی جبنه، سر کوه قله، سپر جنه
فرهنگ لغت هوشیار
ببلع، بخور، امر به بلعیدن از روی تحکم و تحقیر، با شعله
فرهنگ گویش مازندرانی
پس بده، بازگردان
فرهنگ گویش مازندرانی
بازکن، بگشا، کنار بگذار
فرهنگ گویش مازندرانی
انبوه، انباشته، پر، سرشار، مملو
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا کن، سوا کن
فرهنگ گویش مازندرانی
تکان بده
فرهنگ گویش مازندرانی
دور کن
فرهنگ گویش مازندرانی
نام روستایی در بخش نشتای تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی